رنسانس
رنسانس (Renaissance) یعنی تولد مجدد، و منظور از آن احیای فرهنگ و تمدن یونان و روم باستان است که با شروع قرون وسطا به دست فراموشی سپرده شده بود.
آنچه که در عصر رنسانس پدید آمد و چهره ی قرون وسطایی اروپا را تغییر داد عبارت بود از:
1. رشد شهرنشینی و قدرت یافتن شهرنشینان.
2. افزایش قدرت پادشاهان و ضعف فئودال ها.
3. انسان گرایی و خردگرایی.
4. رشد تجارت و حرفه ها.
5. اکتشافات جغرافیایی.
پس از آن که جنگ های صلیبی و مهاجرت بسیاری از روستاییان اروپا به شرق مدیترانه، مشکلات جمعیتی اروپا را حل نکرد. کم کم رعیت های بدون زمین به حرفه های گوناگون داد و ستد مشغول شدند و شهرهای جدیدی را در اروپا بنا نهادند. آنان از حمایت پادشاهان برخوردار شدند. رونق گرفتن تجارت نیز که در پی جنگ های صلیبی رخ داد به رشد اقتصادی ساکنان شهر ها کمک کرد. رشد شهرها در ابتدا بیش تر در نواحی ساحلی بود، زیرا در آن جاها کشاورزان و حکمرانان فئودال کمتر حضور داشتند.
رشد شهرهای بندری شمال ایتالیا و سپس شمال آلمان زودتر از شهرهای دیگر آغاز شد. به ساکنان شهرها « بورژوا » می گفتند که به معنای شهرنشین است. شهر، به خصوص محل داد و ستد بود و چون لازمه ی داد و ستد هم، پول است، استفاده از پول گسترش یافت. در این هنگام قدرت فئودال ها زوال یافت و بر قدرت پادشاهان افزوده شد و فئودال ها مجبور به پرداخت مالیات به پادشاهان به صورت پول شدند و این نیز به دنبال خود باعث مراجعه فئودال ها به بازرگان و بانکداران شهری شد این کشمکش سرانجام به پیروزی بورژواها منتهی شد.
به تدریج شاهان با گرفتن مالیات ها از فئودال ها بر قدرت نظامی خود افزودند و ارتش منظمی به وجود آوردند. افزایش قدرت پادشاهان موجب دخالت آنان در امور کلیسا شد. آنان تعیین سراُسقف به وسیله ی پاپ را نمی پذیرفتند و می خواستند در امور داخلی کشورشان مستقل باشند. اما پاپ در مقابل آنان ایستادگی می کرد. این کشمکش تا حدودی از قدرت پاپ کاست. و به تدریج دولت های مرکزی در اروپا شکل گرفتند
یکی از وجوه مهم رنسانس انسان گرایی و خردگرایی بوده است. به طوری که موضوع بیشتر آثار نقاشی و مجسمه سازی عصر رنسانس انسان است. در این آثار که نقاشان بزرگی نظیر داوینچی و میکل آنژ به وجود آورده اند احساس انسان، اندیشه ی انسان، اعمال انسان و نیز طبیعت انسان مورد توجه قرار گرفته است. علوم تجربی نیز در این عصر مورد توجه قرار گرفت. یکی از دانشمندان به نام ویلیام هاروی چگونگی گردش خون را کشف کرد. کپرنیک نیز کروی بودن زمین را اثبات نمود و به دنبال آن گالیله گردش زمین به دو خورشید را اثبات کرد.
در آغاز عصر رنسانس بود که دستگاه چاپ توسط گوتنبرگ اختراع شد و گالیه نیز تلسکوب را اختراع کرد.
در عصر رنسانس دریانوردی رشد کرد و به دنبال آن اکتشافات جغرافیایی صورت گرفت . واسکودوگاما دریانورد پرتغالی توانست راه های دریایی هند، اندونزی و خلیج فارس را بیابد.
کریستف کُلُمب اسپانیایی نیز موفق به کشف قاره جدید آمریکا شد و بدین ترتیب عصر نوینی در تاریخ اروپا شکل گرفت.
محرم سعیدی